موقعیت تصمیم گیری چیست ؟
مدیران برای حل مشکلات روزمره و تصمیم گیری برای حل چالش های مختلف با موقعیت های متفاوتی مواجه می شود . در این پست وبلاگی قصد داریم تا این موقعیت های گوناگون که به موقعیت تصمیم گیری مشهور هستند را مورد بررسی قرار دهیم .
۱- موقعیت اطمینان :
در این موقعیت تصمیم گیری ، مدیر می داند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد . در چنین موقعیت هایی مدیران اطلاعات نسبتا دقیق و قابل اندازه گیری از مشکل ایجاده شده را در اختیار دارند . مدیران به کمک همین اطلاعات به تصمیم گیری و اجرای آن می پردازند .
۲- موقعیت مخاطره :
در وضعیت مخاطره ، میزان احتمال بوقوع پیوستن نتایج یک تصمیم مشخص است . به عبارت دیگر هرچند که مدیر اطلاع دقیقی از نتیجه تصمیم ندارد امّا می تواند به یک پیش بینی نسبتا مناسب از نتیجه تصمیم خود برسد .
۳- موقعیت عدم اطمینان :
در این موقعیت تصمیم گیری ، نمی توانیم نتیجه تصمیم و میزان موفقیت آن را پیش بینی کنیم . به عبارت دیگر اطلاعات ما نسبت به مشکل بسیار کم است . چنین تصمیم گیری هایی برای مدیران بسیار سخت و دشوار خواهند بود . به عنوان مثال یک مدیر در شرایط عدم ثبات اقتصادی نمی تواند به سادگی نرخ تورم در سه سال آینده را تعیین کند تا بر اساس آن تصمیمگیری نماید .
موقعیت شناسی در تصمیم گیری :
یکی از چالش های اساسی مدیران این است که همیشه به راحتی نمی توانند نوع موقعیت تصمیم گیری که در آن قرار گرفته اند را تعیین کنند . حتی متاسفانه مدیران در برخی از مواقع به سادگی توانایی شناسایی مشکلات و فرصت ها را هم ندارند .
بایستی توجه داشت که در دل هر مسئله یک فرصت نهفته است و این فرصت ایجاد کننده یک موقعیت تصمیم گیری برای مدیر می باشد . یک مدیر بایستی در برخورد با مسائل و فرصت ها ، اطلاعات گوناگون را جمع آوری کند و سپس خود را در موقعیت تصمیم گیری قرار دهد . بایستی توجه داشت که فرصت ها رموز کلیدی موفقیت یک مدیر می باشند که باعث سازماندهی درست فعالیت ها خواهد گردید .
چگونگی اخذ تصمیم برای حل یک مساله :
یک مدیر با تجربه بعد از شناسایی موقعیت تصمیم گیری ، سه رویکرد اساسی زیر را برای اخذ تصمیم در پیش می گیرد :
۱- آیا حل مساله پیش رو ، ساده و آسان است ؟
بسیاری از مدیران درباره مسائل جزئی به سادگی تصمیم می گیرند . چرا که تصمیم غلط هم در چنین مواردی هزینه بالایی برای سازمان نخواهد داشت . بسیاری از مدیران تصمیم گیری درباره چنین مسائلی را معمولا به زیردستان خود تفویض می کنند .
۲- آیا مساله خود به خود حل می شود ؟
معمولا بسیاری از مدیران بی دلیل خود را در موقعیت تعمیم گیری قرار نمی دهند . بسیاری از موارد جزیی به سادگی و بدون دخالت مدیران حل می شوند . معمولا مدیران در مواردی دخالت می کنند که نیاز به مداخله جدّی وجود داشته باشد .
۳- آیا این تصمیمی است که من باید بگیرم ؟
مدیران در مورد مسائل پیچیده و بزرگ با چالش های اساسی مواجه می شوند . در چنین مواقعی بهتر است که تصمیم گیری به مدیرانی واگذار شود که به منشاء پیدایش یک بحران نزدیکتر هستند . این موضوع باعث می شود تا مدیران ارشد سازمانی کمتر در موقعیت تصمیم گیری قرار گیرند و از طرفی مدیران میانی با تصمیم گیری های فنی ، توانایی مدیریتی خود را افزایش دهند .
مراحل تصمیم گیری :
در پایان موضوع تصمیم گیری به طور موردی به معرفی مراحل تصمیم گیری می پردازیم که یک مدیر باید در موقعیت تصمیم گیری آنها را انجام دهد :
- شناخت مسئله و مشکل
- شناسایی نتایج حاصله از تصمیمات
- تشخیص علل بوقوع پیوستن یک مسئله
- انتخاب تصمیم مناسب از بین راهکارهای موجود
- اجرای تصمیم و پیگیری آن
- ارزیابی کارآیی یک تصمیم
مطالب مفید و مشابه :
نقش تصمیم گیری در حل چالش های مدیریتی
مقالات تحقیقاتی در زمینه موقعیت های تصمیم گیری
درباره مسعود معاونی
من مسعود معاونی استراتژیست محتوا و فعال در زمینه بلاگری و وبمستری هستم. در این سایت به موضوعات مرتبط با مدیریت میپردازم و سعی میکنیم خوانندگان سایت را با مباحث مدیریت به صورت جامع و کامل آشنا نمایم.
نوشته های بیشتر از مسعود معاونیمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
سازگاری شغلی و تاثیر آن بر روی عملکرد سازمان
سازگاری شغلی یکی از مفاهیمی است که کارکنان یک سازمان در هر موقعیت شغلی با تسلط به آن میتوانند به کسب و کار برای خروج از بحرانها کمک کنند.
نقش فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی تصویری از احساسات، ادراکهای مشترک کارکنان نسبت به سازمان و چگونگی انجام کارها و رفتارهای درون سازمانی خواهد بود.
انواع کنترل سازمانی
کنترل سازمانی به یک مدیر کمک میکند تا بتواند وظایف خود را به بهترین شکل انجام دهد و اهداف سازمان را برآورده سازد.
مراحل مختلف فرآیند کنترل
فرآیند کنترل در هر سازمانی از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا که تضمینکننده موفقیتهای برنامهها در واحدهای مختلف میباشد.
مفهوم و اهمیت کنترل در یک سازمان
میتوانیم بگوییم کنترل در یک سازمان، مقایسه بین بایدها و هستها میباشد. یعنی در برنامهریزی آن چه پیشبینی کردهایم بایدها و مطلوبهای ما است و آن چه انجام شده، هستها و موجودها میباشد
معرفی نظریههای انگیزش در مدیریت
انگیزه را میتوان نیازها، خواستهها، تمایلات یا قوای درونی افراد تعریف کرد. به عبارتی میتوان گفت که هیچ رفتاری را فرد انجام نمیدهد که انگیزه یا نیازی محرک آن نباشد. نظریههای انگیزش در بهبود کیفیت و سبک رهبری، مدیران در یک سازمان نقش دارند.
دیدگاهتان را بنویسید