آشنایی با مهارت های مدیریتی
در عصر حاضر مدیریت را یک حرفه و شغل به شما میآورند زیرا با توسعه سازمانهای بزرگ نیاز به مدیران حرفهای به خوبی احساس میشود. در شرایط فعلی جهان، مسئولیت امور مختلف به مدیران عالی سازمان واگذار شده است، بنابراین آنها باید با مهارت های مدیریتی آشنا باشند تا بتوانند از عهده مسئولیتها برآیند.
مسئولان آموزش عالی در هر نظامی وظیفه دارند تا افراد توانا در مدیریت را شناسایی و با پرورش استعدادها و تواناییهای آنان، مدیرانی توانمند و کارآ برای آینده کشور بسازند.
مهارت های مدیریتی ضروری برای مدیران
سازمانهای امروزی دارای فرآیندهایی پیچیده در تصمیمگیری و اجرا هستند. به همین دلیل نیازی نیست تا یک مدیر به تمامی جنبههای کاری سازمان مسلط باشد. یک مدیر بایستی از سه دسته مهارتهای مدیریتی زیر با توجه به پست سازمانی خود حداقلهایی را داشته باشد:
- مهارت فنی: تواناییهای بدست آمده از تجربیات، آموزش و کارورزیها برای به کارگیری دانش، روشها، فنون و تجهیزات لازم برای انجام کارهای خاص
- مهارت انسانی: به این معنی که فرد توانایی کار با دیگران را داشته باشد و بتواند از ایشان در انجام وظایف واگذار شده به خوبی استفاده کند.
- مهارت ادراکی: این مهارت قدرت درک پیچیدگیهای یک سازمان و جایگاه خود فرد در سازمان است. این دانش به فرد اجازه میدهد تا مطابق با اهداف کل سیستم عمل کند.
جایگاه شغلی برای مدیران براساس سطح مهارتهای آنان
ترکیب مناسب مهارتهای فوق، همزمان با پیشرفت یک فرد در مدیریت میتواند از سرپرستی یک بخش تا مدیریت عالی را به او نسبت دهد. همین که فردی از سطح پایین به سطوح بالاتر سازمانی ارتقاء مییابد برای مفید بودن به مهارتهای فنی کمتر و مهارتهای ادراکی بیشتری نیاز دارد.(شکل زیر)
سرپرستان سطوح پایین نیاز زیادی به مهارتهای فنی دارند زیرا غالبا از آنان خواسته میشود تا تکنیسینها و سایر کارمندان حاضر در بخش خود را آموزش دهند. از سوی دیگر مدیران عامل در یک سازمان تجاری به نحوه انجام امور در سطح عملیاتی وفنی نیازی ندارند ولی بهتر است که آنها بتوانند چگونگی انجام این وظایف و ارتباطشان با یکدیگر را درک کنند تا بتوانند اهداف عالی سازمان را محقق سازند.
اجزا مهارتهای انسانی در مدیران
مطابق با نمودار۱ در تصویر فوق، میزان مهارتهای فنی و اداراکی موردنیاز در سطوح مختلف مدیریت تفاوت دارد. وجه اشتراک در تمامی سطوح، مهارتهای انسانی میباشد. مهارت انسانی را میتوان بطور خلاصه مهارت کار با دیگران دانست. مهارت انسانی از سه جزء اصلی زیر تشکیل میشود:
- درک رفتارگذشته: مدیران باید بتوانند دلیل این که افراد به رفتار خاصی دست میزنند را درک کنند. شناسایی انگیزه و اهداف افراد میتواند به مدیران در حل چالشها کمک نماید.
- پیشبینی رفتار آینده: یک مدیر باید بتواند رفتار پرسنل، رقبا و مشتریان خود در آینده را پیشبینی کند. این موضوع برای مدیران عالی بسیار مهم است زیرا به آنها قدرت تصمیمگیری بهتری خواهد داد.
- هدایت، کنترل و تغییر رفتار آینده: یک مدیر بیش از اینکه به توانایی درک و پیشبینی نیاز داشته باشد باید بتواند رفتارها را کنترل، هدایت و در زمان لزوم تغییر دهد. در واقع مدیران موثر مدیرانی هستند که قدرت نفوذ در دیگران را داشته باشند. آنها از نفوذ خود در دیگران برای حرکت به سوی اهدافشان استفاده میکنند.
توانایی حل مسئله یک مهارت انسانی مهم برای مدیران
از مهارتهای مهم برای مدیران توانایی حل مساله است. مدیران با توجه به حیطه وظایف خود با مسائل متعددی مواجه میشوند بنابراین باید توان حل مسئله به طریقی که منافع سازمان تامین شود را داشته باشند. کارآیی مدیر به ویژه در سطوح عالی در گرو یافتن راهحلهایی عملی برای مسائل سازمان می باشد.
نیاز به آموزش مستمر در مدیران
تحولات فناوری و توسعه علوم باعث تغییرات سریعی در علم مدیریت شده است. یک مدیر نیاز دارد تا سطح مشخصی از دانش و مهارت را داشته باشد تا بتواند در محیط کار با همکاران خود تعامل سازندهای را ایجاد کند. بخشی از این دانش و مهارت از طریق آموزش بدست میآید و بخش دیگری از آن حاصل تجربه میباشد.
هر انسانی به صورت ذاتی مدیر زاده نشده است. مدیران باید با یادگیری فعالانه همواره به دنبال عملکرد بهتر خود و سازمان تحت امرشان باشند.
درباره مسعود معاونی
من مسعود معاونی استراتژیست محتوا و فعال در زمینه بلاگری و وبمستری هستم. در این سایت به موضوعات مرتبط با مدیریت میپردازم و سعی میکنیم خوانندگان سایت را با مباحث مدیریت به صورت جامع و کامل آشنا نمایم.
نوشته های بیشتر از مسعود معاونیمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
سازگاری شغلی و تاثیر آن بر روی عملکرد سازمان
سازگاری شغلی یکی از مفاهیمی است که کارکنان یک سازمان در هر موقعیت شغلی با تسلط به آن میتوانند به کسب و کار برای خروج از بحرانها کمک کنند.
نقش فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی تصویری از احساسات، ادراکهای مشترک کارکنان نسبت به سازمان و چگونگی انجام کارها و رفتارهای درون سازمانی خواهد بود.
انواع کنترل سازمانی
کنترل سازمانی به یک مدیر کمک میکند تا بتواند وظایف خود را به بهترین شکل انجام دهد و اهداف سازمان را برآورده سازد.
مراحل مختلف فرآیند کنترل
فرآیند کنترل در هر سازمانی از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا که تضمینکننده موفقیتهای برنامهها در واحدهای مختلف میباشد.
مفهوم و اهمیت کنترل در یک سازمان
میتوانیم بگوییم کنترل در یک سازمان، مقایسه بین بایدها و هستها میباشد. یعنی در برنامهریزی آن چه پیشبینی کردهایم بایدها و مطلوبهای ما است و آن چه انجام شده، هستها و موجودها میباشد
معرفی نظریههای انگیزش در مدیریت
انگیزه را میتوان نیازها، خواستهها، تمایلات یا قوای درونی افراد تعریف کرد. به عبارتی میتوان گفت که هیچ رفتاری را فرد انجام نمیدهد که انگیزه یا نیازی محرک آن نباشد. نظریههای انگیزش در بهبود کیفیت و سبک رهبری، مدیران در یک سازمان نقش دارند.
دیدگاهتان را بنویسید